دیپلماسی ایرانی: اگر در فایل هزاران عکسی که روزانه از خبرگزاری رویترز ودیگر خبر گزاری های بزرگ دنیا به جهان مخابره می شود و اکثر رسانه های دنیا در کشور های مختلف صفحات خود را به آن مزین می کنند دقت کنید نکات بسیار جالب توجهی می یابید که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این عکس ها که از زوایای گوناگون و با بهره گیری از جدید ترین تکنیک های هنر عکاسی گرفته می شوند نقش تعین کننده ای در سازش و پردازش افکار عمومی در سرتا سر دنیا ایفا می کنند . در این نوشته سعی می شود به بخشی از ابعاد و سازوکار این تاثیر و همچنین وضعیت رسانه های کشور های اسلامی در این زمینه اشاره کنیم.
امروزه همه مطبوعات از مکتوب تا الکترونیک و حتی شبکه های تلویزیونی به این حقیقت پی برده اند که هر نوشته و یا مطلبی نیازمند تصویر برای انتقال معنی و مفهوم می باشد به طوری که کمتر می توان مقاله و یا مطلبی را در روزنامه ها و سایت های اینترنتی یافت که در کنار آن یک یا چند عکس وجود نداشته باشد. این عکس ها توسط دبیران و سردبیران انتخاب و مورد استفاده قرار می گیرند.
بخشی از کار ویژه این عکسها، زیباسازی صفحات رسانه هاست، ولی بخش مهمتر آن وظیفه مهندسی افکار عمومی و ذائقه سازی برای اذهان عمومی می باشد.
حال این پرسش اساسی مطرح می شود که منابع انتشار این عکس ها در دنیای معاصر کجاست و آیا این عکس ها به صورت تصادفی و بی هدف انتخاب می شوند یا اینکه در ورای این تصاویر زیبا، تئوری های پیچیده مبتنی بر اصول و چارچوب های خاص جامعه شناختی قرار دارد .
به نظر می رسد وزن رویداد های خبری و درجه اهمیت اتفاقات سیاسی از منظر صاحبان این رسانه ها توسط نوع چینش عکس ها به مخاطبین دیکته می شود. برای روشن تر شدن موضوع توجه شما را به ترکیب بندی عکس های ارسالی از خبرگزاری رویتر در یک شبانه روز جلب می نمایم. پنجاه عکس از پیچش بازوی بازیکنان معروف تنیس، صدها عکس از مسابقات فوتبال باشگاه های اروپا، حداقل پنجاه عکس ازسالن های مد و لباس های مضحک و صدها عکس از ملاقاتی که شب گذشته در کاخ سفید انجام شده و دو عکس هم از انفجاری که در پیشاور پاکستان اتفاق افتاده و منجر به کشته و زخمی شدن نزدیک به دویست نفر شده، آن هم از زاویه ای که خیلی باعث رنجش خاطر مخاطبان نشود. در این ترکیب بندی صدای مظلومیت مردم فلسطین هم وجود دارد ولی به اندازه یکی از سوت هایی که داور مسابقه منچستر یونایتد و بارسلونا به صدا در می اورد.
این نمونه ای از ترکیب بندی عکس های این خبرگزاری بزرگ دنیا است و جالب این که با مقایسه ای ساده در می یابید که تفاوت چندانی با ترکیب عکس ها خبرگزاری شینهوا و یا دیگر خبرگزاری ها وجود ندارد. ترکیب بندی این عکس ها در واقع نمایان گر تلاش پنهان این شبکه ها برای مهندسی افکار مخاطبین در سراسر دنیا است. به عبارت ساده تر این ترکیب دقیقا همان ترکیبی است که قدرت های بزرگ مایل هستند در افکار و اذهان انسان های کره زمین وجود داشته باشد .
چینش عکس ها در مجلات خارجی که پخش بین المللی دارند نیز از همین سیستم پیروی می کند. به عبارت ساده تر روزانه میلیون ها انسان از کنار گیشه مطبوعات می گذرند و چه بسا هیچ روزنامه یا مجله ای هم خریداری نمی کنند ولی آنچه که به مرور زمان اربیتال های ذهنی آنها را پر می کند تصاویری است که از ویترین و صفحات نخست نشریات مکتوب و الکترونیک به ذهن خود می سپارند .
گفتنی است که تصویری که همینک مردم کره زمین از مسلمانان، شیوه زندگی و فرهنگ مشرق زمین دارند برگرفته و ساخته و پرداخته همین فرایند است و جای تعجب نیست که این تصویر منطبق بر واقعیت نباشد.
یا تصویری که از قاره افریقا امروزه دراذهان شکل گرفته جیزی جز بدبختی، آوارگی، شیوع وحشتناک بیماری های مقاربتی وگرسنگی کودکان نیست؛ در حالی که آفریقا یکی از زیبا ترین قاره های جهان با شهر های زیبا و مدرن است که تنها گناه آنها قرار گرفتن روی ارزشمند ترین منابع معدنی است .
لازم به ذکر است امروزه در جهان اسلام هزاران متفکر و اندیشمند در حوزه های مختلف وجود دارد ولی به دلیل بی توجهی به اهمیت موضوع فوق الذکر، این افراد آنطور که باید و شایسته است در جهان اسلام حتی در خود کشور های اسلامی نیز شناخته شده نیستند و اگر مطلبی هم از آنها در رسانه ها به چشم می خورد به دلیل نبود عکس از این اشخاص امکان معرفی آنها وجود ندارد. این در حالی است که اگر شما اسم هر نویسنده و یا محقق ساده امریکایی و یا اروپایی را در اینترنت جستجو کنید به آسانی میتوانید چندین عکس و حتی فیلم از آنها در اختیار داشته باشید.
با این توصیفات که البته ممکن است مخالفانی هم داشته باشد باید به این نکته بپردازیم که اکنون وقت آن رسیده است که رسانه های جهان اسلام نیز به اهمیت فتو دیپلماسی و تاثیر بی بدیل آن پی برده و فکری به حال وضعیت اسف بار فعلی رسانه های اسلامی بنمایند .
پیشنهادات:
نجات از وضعیت فعلی در گام نخست در گرو فهم و دریافت اهمیت موضوع توسط مدیران و مسئولین رسانه ها در کلیه کشور های اسلامی و در گام بعدی تشریک مساعی رسانه های جهان اسلام برای همکاری و اهتمام بر ایجاد بانک های عکس و ارائه تسهیلات جهت استفاده دیگر رسانه ها از عکس های موجود می باشد.
در این راستا شبکه های بین المللی همچون العالم، پرس تی وی و دیگر شبکه هایی که دارای خبرنگاران و دفاتر خبری در اقصی نقاط دنیا هستند از امکان بالقوه برخوردار هستند. چرا که خبرنگاران می توانند در کنار تصاویر ارسالی و گزارشات خبری عکس های متنوع و متعددی از رویداد ها و اتفاقات تهیه نمایند؛ به گونه ای که دیگر سردبیران ودبیران خبری برای انتخاب عکس مناسب دست به دامان سایت های وابسته به امپریال رسانه ای غرب نشوند و با خیال راحت به منابع خبری اسلامی مراجعه و عکس مورد نظر خود را انتخاب نمایند.
در پایان به این نکته اشاره می کنم که برگزاری مسابقات عکاسی و معرفی بهترین فتوبلاگ های خبری در کشور های اسلامی و اهدای جوایز به بهترین عکاسان تنها بخشی از فعالیت هایی است که می توان برای برون رفت از وضعیت فعلی و مقاومت در مقابل هجمه تبلیغاتی دنیای غرب انجام داد و طبیعی است که برشمردن همه راهکار ها در این مجال امکان پذیر نخواهد بود.
برچسب : نویسنده : داودی jornal33 بازدید : 45
تعریف ژورنالیسم: روزنامهنگاری در واقع یک عبارت non – fiction و مستند است. هر روایت غیرداستانی یا خطی که واقعیتها (facts) و رخدادهایی (Events) را که عمیقاً ریشه در زمان دارد تجزیه و تحلیل میکند (خواه مربوط به زمان معاصر باشد خواه تاریخی).
این روایتها را خبرنگاران، نویسندگان و سردبیران انتخاب و مرتب میکنند تا روایتی را از منظری ویژه و از دید متفاوت بیان نمایند.
روزنامهنگاری به طور سنتی چاپی بوده یا روی فیلم (اشاره به صنعت سینما) present میشده یا روی رادیو و تلویزیون broadcast میشده است.
«آنلاین» به عنوان یک گونه متفاوت روزنامهنگاری جایگاههای متفاوتی دارد. برجستهترین این جایگاهها، world wide web یا (www) یا w3 به اضافه سرویسهای اطلاعات تجاری آنلاین، مانند (AOL) است. ایمیلهای ساده اینترنتی نیز نقش بزرگی ایفا میکنند. سیدیرامهایی که به یک وب سایت یا یک عرصه آنلاین دیگر پیوند داده شدهاند نیز اهمیت دارند به علاوه اینترانتها و سیستمهای BBS (مخفف Bulletin board system).
اینترنت در گذشته و اکنون:
ـ در گذشته اینترنت فقط خط بود و تصویر و صدا نداشت. اینترنت اتصال تلفنها و کامپیوترها و سرورها به هم بود. مثل ارتباط chat که تنها خط است. اما web علاوه بر خط دارای صدا و تصویر نیز هست. صفحات ترکیبی از صوت و تصویر و خط است. بحث www استخوانبندی آنلاین است.
ویژگیهای آنلاین ژورنالیسم:
1ـ Real Time قابلیت پخش همزمان:
آنلاین ژورنالیسم میتواند با به روزرسانی اخبار فوری و حوادث در زمانی که رخ میدهند، به صورت همزمان منتشر شود.
2ـ Shifted Time قابلیت پخش با زمان تأخیر:
آنلاین ژورنالیسم همچنین از قابلیت پخش با زمان تأخیر (زمان غیرواقعی نیز استفاده میبرد. تنها فرقاش این است که دامنه مخاطباناش یکی نیست. آنلاین دقیقاً مانند نشریات چاپی میتواند مقالات را برای مشاهده در زمان حال یا آینده منتشر و بایگانی نماید. برخلاف رادیو و تلویزیون یک طرفه به کرسی نمیرود. صد البته دسترسی به مقالههای ژورنالیسم بسیار آسانتر از چاپیهاست.
3ـ Multimedia (چند رسانهای) جزئی از آنلاین ژورنالیسم:
آنلاین ژورنالیسم میتواند از اِلِمان دیگری هم به نام مالتی مدیا استفاده کند که میتواند مشتمل بر متن، گرافیک، صدا، موسیقی، موشن ویدیو، انیمیشن (پویانمایی) و 3D (کارهای سه بعدی و پرسپکتیو) باشد. اینها ویژگیهایی است که در رادیو، تلویزیون و روزنامه وجود ندارد.
4ـ Interactive (تعاملی):
حالت کنش و واکنش متقابل داشتن است (State of being Interactive). این راز آنلاین ژورنالیسم و بهترین ویژگی برای آن است. فرا اتصالها (Hyperlinks) مکانیزمی عمده را برای این تعامل بر روی وب مهیا میکنند. مصادیق آنلاین ژورنالیسم همان هایپرنیکهاست، اصلیترین چیزی که مکانیزم وب را به رخ میکشد
مقایسه آنلاین ژورنالیسم با روزنامهنگاری سنتی:
روزنامهنگاری سنتی شامل نشریات چاپی، رادیو و تلویزیون و دیجیتال ژورنالیسم، هادی مخاطب است، مخاطبان را راه میبرد و به وسیله یک روایت خطی (Linear narrative) هدایت میکند، یک طرفه است.
باسیتیزن کار دارد نه با نتیزن. اما آنلاین ژورنالیسم، به مخاطب اجازه میدهد پارتیسیپنت باشد (مشارکت کند) به گونهای که او مسیر ]دلخواهش[ را با کلیک کردن بر روی مجموعهای از صفحات لینک داده شده، انتخاب میکند.
از کارهای دیگر روزنامهنگاری آنلاین این است که عمق میبخشد، جزئیات و توصیف به همراه میآورد. یک روزنامهنگاری آنلاین میتواند مجموعهای از صفحات متصل به هم باشد.
بحث feed back:
در آنلاین ژورنالیسم خوانندگان / مشارکتکنندگان میتوانند فوراً به مطالبی که ژورنالیست آنلاین برای آنها مهیا کرده است پاسخ دهند. این پاسخها به شکلهای متعددی به خود میگیرند که عبارتند از:
· ایمیل به گزارشگر یا دبیر که به نامههای سنتی که به دبیران نشریات چاپی ارسال میشود، شباهت دارد. با این تفاوت که نامهها در آنلاین ژورنالیسم، سریعتر از نامههای ارسالی به نشریات چاپی منتشر میشوند. آنلاین ژورنالیسم همچنین از «بحثهای مقولهبندی شده» بهره میبرد که به خوانندگان مجال پاسخگویی سریع به یک مقاله و همچنین نظرات دیگر خوانندگان را میدهد.
· خوانندگان میتوانند در «آفرینش دستهجمعی» یک «محیط محتوایی» که از مقاله اولیه و گزارش اصلی آنلاین ژورنالیست نشان میگیرد، مشارکت کنند. بلاگها (مختصر شده وبلاگ) این فرآیند را تسهیل میکنند.
ویژگیهای انتشار در آنلاین ژورنالیسم (News Distribution):
1ـ ارزان بودن Cheap
2ـ در دسترس همگان بودن Ubiqutious
3ـ فوری بودن Instant
آینده آنلاین ژورنالیسم چیست؟
سازمانهای سنتی گردآوری خبر، ناشران و برودکسترها تلاشهایشان را برای توسعه وب ادامه خواهند داد و ژورنالیسم سنتی با سرمایهای زیاد از مزایای پهنای باند اینترنتی و تکنولوژیهای برتر برای بازآفرینی رویکرد رسانههای سنتی بر روی وب، بهره خواهد گرفت. همچنین بلاگها به ابزاری محبوب برای مردم عادی تبدیل شده است تا آنها را مجذوب آنلاین ژورنالیسم کند.
روزنامهنگاران چه در درون سازمانهای بزرگ چه در بیرون آنها، به تجربه و کشف نحوه بهترین استفاده از قابلیتهای بومی وب برای ایجاد محیطهای محتوایی دو رگه و جدید ادامه خواهند داد که در آن خوانندگان با واکنشهایشان «به آفرینندگان گروهی» در کنار ژورنالیست تبدیل خواهند شد.
قابلیتهای وب عبارتند از:
فرا اتصالها، تعاملی بودن، شخصیسازی، قابلیت تشکیل گروهها و قابلیت ایجاد بحثهای طبقهای. وب به فراهم کردن نشریاتی برای مخاطبان کوچکتر و مختص شده ادامه خواهد داد. این روند در نهایت به نشریاتی برای فقط یک نفر خواهد رسید. در گذشته ما Broadcasting داشتیم اما به تدریج به سمت Narrowcasting حرکت میکنیم که مانند پست سنتی، فقط یک نفر مخاطب ما خواهد بود.
درباره دنیای مجازی:
گاهی دنیای مجازی خیلی بهتر از دنیای واقعی است. آنچه که ما به عنوان زمان مجازی میشناسیم به مراتب بزرگتر از زمان واقعی است. وقتی در دنیای واقعی کتابخانهها تعطیل است در دنیای مجازی سرورها تعطیل نیستند و شما میتوانید سرچ کنید. مثلاً اگر تعداد زیادی به کتابخانه بروند ممکن است گنجایش آنها را نداشته باشد ولی در کتابخانه مجازی اینگونه نیست. در دنیای مجازی مرگ محدودیتهای زمانی و مکانی است.
چگونه میتوان مهارتهای آنلاین ژورنالیسم را فرا گرفت؟
· مطالعه اصول ژورنالیسم و تکنیکهای ژورنالیستی لازم برای نوشتن انواع مقالات.
· فراگیری نحوه جستجوی اینترنتی، کتابخانهای و اصول تحقیق و تکنیکهای گزارشدهی.
· یادگیری مبانی کدنویسی HTML برای تولید صفحات وب.
· آشنایی با تولید صدا و تصویر دیجیتال و تکنیکهای مرتبط با برنامهنویسی وب برای افزودن عناصر چند رسانهای به کارهای آنلاین ژورنالیسم.
· بسط مهارتهای ابتدایی نویسندگی از طریق تمرین نوشتن انواع مقالات و ارائه آنها به دبیران مجرب برای بررسی و اظهارنظر.
دو نکته:
1ـ یکی از بهترین روشها برای جستجو در جستجوگر google، قرار دادن کلمه: Define پیش از عبارت مورد جستجو است مثال: Define: Hyperlink
بدین ترتیب تعاریف گوناگون Hyperlink را برای ما جستجو میکند.
2ـ استفاده از سرویس Directory در مرورگر وب که از لینک more در کنار باکس جستجو قابل دسترسی است، میتواند به ما در به دست آوردن شاخههای مفاهیم مورد نظر کمک کند. مثلاً برای یافتن عبارت Online Joualism با استفاده از این سرویس، لینکهای مرتبط با این مفهوم را در زیر شاخههای Social sciense، Communication و Joualism خواهیم یافت.
مفاهیم:
Hyperlink: یک پیوند در یک سند برای ارایه اطلاعات در درون همان سند یا سند دیگر. لینکها کلمات یا تصاویری هستند که هایلایت شدهاند، وقتی که خوانندهای کلمهای را انتخاب میکند سوئیچ میشود به جایی که هایپرلینک به او ارجاع میکند.
دو جور hyperlink داریم: hypertext link و Hyper graphic link
Web: شبکهای از سرورهایی است که به هم پیوند داده شده تا دستیابی به میلیونها صفحه را از طریق ابر پیوندها فراهم کند.
Inteet: اینترنت یا سادهتر بگوییم «نت» شبکه جهانی دسترسی همگانی متشکل از شبکههای کامپیوتری متصل به یکدیگر است که با به کارگیری پروتکلهای استاندارد شده اینترنت Ip و ... بستههای اطلاعات را جا به جا میکند.
برچسب : نویسنده : داودی jornal33 بازدید : 36
فتوژورنالیسم چیست؟
سه تعریف رایج درباره فتوژورنالیسم وجود دارد:
1. هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. پدیدهای جهانی است و به همه مربوط است و از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عبور میکند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند؛ مثل عکسهایی که در رسانههای خبری میبینیم یا مجلات، گاهنامهها یا هفتهنامهها. این عکسها میتواند دربر گیرندهی عکاسی مستند، عکاسی تبلیغاتی، عکاسی در صحنه، عکاسی ورزشی، زندگی جاری، علایق انسانی و به تصویر کشیدن شیوه معاصر و رایج زندگی باشد. اما نکتهی مهم در این بخش این است که در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد، پس لازم است به عکاسان خبری گفته شود: سعی نکنید قضاوت خود را به عکس القا کنید. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.
2. ژورنالیسمی است که داستانی را از طریق تصاویر بیان میکند. میتوان اینطور برداشت کرد که در ذهن غربیها، فتوژرنالیسم تکفریم نیست؛ به همین علت است که همیشه یک فیچر یا گزارش تصویری جداگانه دارند و یک تک فریم؛ که تک فریم در واقع اوج گزارش تصویری است.
3. تعریف آخری که از فتوژورنالیسم میتوان عنوان کرد این است که بگوییم شکلی ویژه از ژورنالیسم است که تصاویری را خلق میکند تا داستانی خبری را بازگو کند؛ هرچند معمولا اینطور فهم میکنند که اصل بر تکفریم است، در حالی که اینطور نیست. در حالت عامتر هم به مطالب بسیار مهم و جدی که عکاسی شده است گفته میشود.
رابطه عکاس و خبرنگار:
رابطه عکاس و خبرنگار از چه قرار است؟ این یک پرسشی کلیدی است که تکلیف آن باید در رسانهها روشن شود. لازم است هم خبرنگار و هم فتوژورنالیست هر دو بدانند چگونه و با چه نقشهایی باید سروقت یک سوژه بروند. فرضا اگر هم عکاس و هم خبرنگار برای پوشش حادثه انفجار در یک فرودگاه در محل حاضر شوند، کدام یک کار خبری را و در چه وضعیتی انجام میدهند؟ آیا فتوژورنالیست میتواند به توصیههای خبرنگار گوش نکند و خودش از هرچه خواست عکاسی کند؟ آیا گزارشگر میتواند به نیازهای توصیفی عکسی که فتوژورنالیست میگیرد بیتوجه باشد؟ آیا میشود عکس و عکسهایی را روی میز سردبیر گذاشت و گفت نمیدانیم چه شرح عکسی باید برایش نوشت و یا مثلا خبرنگار بگوید من اصلا آدمهای این عکس را ندیدم و نمیدانم که هستند. اگر قرار باشد مثلا تیمی به لبنان برود، چه کسی باید لیدر کار باشد؟
پاسخ به این سئوالات فقط گوشهای از جهان روزنامهنگاری و فتوژرنالسیم است. به نظر من فتوژرنالیسم در بستر ژورنالیسم قد کشیده و حالا تبدیل به یک پای ثابت و کار خبری مستقل شده است.
رویداد و خبر:
خبر (News) ساختار خاصی دارد و هر چه در سطح جامعه جاریست، الزاما خبر نیست، اما رویداد (Event) است.
هر رویدادی را نمیتوان به خبر تبدیل کرد؛ مگر آنکه دارای ارزش خبری (News Values) باشد.
رویدادها در دنیای واقعی رخ میدهند و به محض اینکه به خاطر داشتن ارزشهای خبری، از سوی روزنامه نگاران انتخاب میشوند و به دنیای رسانهای انتقال مییابند به آنها خبر میگوییم.
پس رویدادها متعلق به دنیای واقعی و خبرها متعلق به دنیای رسانهای هستند. بنابراین به یاد داشته باشید که رویدا و خبر دو پدیده مجزا هستند: رویداد (Event) و خبر (News).
بهعنوان مثال، همین کارگاه آموزشی امروز ما یک رویداد (Event) است و زمانی میتواند به یک خبر (News) تبدیل شود که خود را به دنیای واقعی رسانه برساند و مثلا همین ایسنا آنرا تبدیل به خبر کند.
با این تفاصیل میتوان گفت در دنیای واقعی n رویداد وجود دارد، ولی نمیتوان n خبر تولید کرد؛ چرا؟
چون اولا همه رویدادها دارای ارزشهای خبری موردنظر روزنامهنگاران نیستند و علاوه بر این، هیچ رسانهای به استثنای اینترنت نمیتواند همهی رویدادها را – چه با ارزش و چه بدون ارزش های خبری – در خودش جا بدهد.
من همین مساله را به فتوژورنالیسم تعمیم میدهم، از بین صدها عکس شما فقط تعداد اندکی از فریمهایتان برای رسانههایی که در آنها کار میکنید، کاربرد دارد و انتخاب آن هم با ملاکهای مبتنی بر ارزشهای خبری صورت میگیرد.
پس بنابراین، برای تبدیل شدن هر رویدادی به خبر محدودیتهایی وجود دارد.
ارزشهای خبری:
ارزشهای خبری معیارهایی هستند در دست روزنامهنگاران برای تعیین رویدادهایی که باید به خبر تبدیل شود. اجاز بدهید همین جا تاکید کنم که تبدیل رویداد به خبر، امری ارادی نیست و وابسته به همین ارزشهای خبری است.
در همین جا باید اضافه کنم که کار عکاسخبری تفاوتی با روزنامهنگار ندارد. عکاس هم باید از رویدادی عکس بگیرد که دارای ارزشخبری باشد.
برای نمونه لازم است چند مثال ذکر کنم:
در یکی از مسابقات فتوژورنالیسم سال 2005 عکس برنده اول، مربوط به یک مادر بود که فرزندش را در آغوش داشت و فرزند دیگرش هم در کنارش بود، جایی آتش سوزی شده و کفهای کپسولها و تانکرهای آتشنشانها در هوا پراکنده شده بود و عکس اینگونه نشان میداد که مادر بچهها را در پناه خود در امان نگاه داشته است.
عکس دوم لانگ شاتی بود با یک سرباز در میانه کادر و پسزمینه شات هم جمعیتی بر روی تپه.
عکس سوم هم یک کلوزآپ نصفه و نیمه بود از صورت یک کوهنورد در ارتفاعات، که قطرات عرق روی صورتش یخ زده بود.
چرا این عکسها بین هزاران فریم عکس، برگزیده میشوند؟ فقط به یک دلیل مشترک:
چون مناسبترین لحظه ممکن انتخاب شده و در هر سه سوژه یک تلاش انسانی نهفته است.
به عبارت بهتر، هیات ژوری آن مسابقه معیار حضور عامل انسانی در سوژهها را اصل گرفته بود و من اینجا کاری به درست و غلط بودن انتخابها ندارم و نکتهام این است که فلسفه و علم فتوژورنالیسم در دنیای ارتباطات گونه به گونه و ژانر به ژانر تعریف شده و مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ما در ایران نه تنها در این زمینه با فقر ادبیات مواجه هستیم، بلکه در دنیای حرفهای هم با موارد مبهم فراوانی سروکار داریم و این وظیفه نهادهای آموزشی و صنفی و رسانهای است که این کمبودها را هر چه سریعتر رفع کنند؛ این کمبودها و ابهامات را باید طبقهبندی کرد و برایشان راه حل یافت و با شناختی که از فضای حرفهای فتوژورنالیسم در ایران دارم؛ با توان اکادمیک و تجارب حرفهای موجود میتوان به حل این مسائل همت گماشت و باید برایش برنامهریزی کرد.
اجازه بدهید در مورد یکی از مسائل مبتلا به اخلاق حرفهای جهانی این بحث مثالی بزنم. چند وقت پیش یکی از دوستان برای من ایمیلی زده بود که در قالب طنز حاکی از همین سئوال اخلاقی فتوژورنالیسم بود، در آن ایمیل که به زبان انگلیسی بود و احتمالا بین فتوژورنالیستهای دنیا رد وبدل شده بود، آمده بود که اگر جرج بوش در یک رودخانه پرتلاطم افتاده باشد و در حال غرق شدن دست و پا بزند، شما چه میکنید؟
و بعد به اندازه دو سه پاراگراف جای خالی گذاشته بود تا خواننده ایمیل پاسخ را نبیند.
پاسخ از دید یک فتوژورنالیست، لابد باید یکی از این دو گزینه باشد: عکس بگیرد یا دوربین را بیندازد و نجاتش دهد؟
ولی در آخر سر در این ایمیل به جای دو گزینه فوق؛ این پرسش آمده بود: سیاه و سفید میگیرید یا رنگی!؟
مضمون این ایمیل شوخی بود، اما درواقع اشارهای است به همان پرسش و بحث بزرگ قدیمی.
حتما شنیدهاید که بعضیها در اشاره به عکس معروف شلیک پلیس سایگونی به سر آن ویتکنگ میگویند کاش عکاس با دوربینش روی دست او میکوبید تا شلیک به خطا برود و به سر آن فرد اصابت نکند.
برگردم به بحث ارزشهای خبری:
اولین ارزش خبری دربرگیری (Impact) است: اگر رویداد به جمع زیادی مربوط باشد، ارزش خبری دربگیری دارد و باید آنرا انتخاب کرد و تبدیل به خبر کرد و از آن عکس گرفت.
مثلا اگر برق یک منطقه از شهر برود مهم نیست، ولی اگر برق کل شهر قطع شود، ارزش خبری دارد؛ مثل قطعی برق تارخی نیویورک. یا مثلا دربرگیری سقوط یک هواپیما بیشتر از تصادف دو اتومبیل است زیرا تعداد تلفات هواپیما بیشتراست.
دومین بحث در ارزش خبری کشمکش (Conflict) است. یکی از عکسهای مشهور دنیا، افتادن رونالد ریگان از پلههای هواپیما و زمین خوردن او بود؛ اهمیت عکس در این بود که کشمکش دارد، یک رئیس جمهور موقع بالا رفتن از هواپیما نباید زمین بخورد.
کشمکش انسان با انسان، فرد با گروه، گروه با گروه، جنگ، انسان با طبیعت مثل همان عکس کوهنورد از نمونه مثالهای این بحث است.
نکتهی سوم در بحث ارزش خبری، شهرت (Prominency) است. شهرت به طریقی با دربرگیری در ارتباط است. افراد مشهور بیشتر مورد عکاسی قرار می گیرند و خبرهای بیشتری هم درباره شان به چاپ می رسد
چهارمین بحث در این زمینه ارزش خبری مجاورت است که هم معنای جغرافیایی دارد و هم معنای معنوی.
مثلا بوسنی هرزگوین از نظر جغرافیایی به ما نزدیک نیست، ولی برای ما معنا دارد، چون هم کیش هستیم؛ یا مثلا موضوعات خبری نظیر فلسطین. موضوع افغانستان و عراق و خلیجفارس از این لحاظ برای روزنامه نگاران ایرانی حائز اهمیت است، هرچند روزنامه نگاران ایرانی متاسفانه خودشان در این رویدادها حضور ندارند و عکسهای آنها را از AP یا از AFP و سایر آژانس های عکس میگیرند. در خبر هم همین طور است، مثلا تحلیل سیاسی تاجیکستان را از روتیرزو آسوشیتد پرس میگیرند. شاید دلیلش این باشد که روزنامهنگاران و فتوژورنالیستهای ایرانی خیلی مواقع از این ارزش مجاورت غافل میشوند.
بحث دیگر در ارزش خبری، تازگی (Timeliness) است. این یکی از بیرحمانهترین فاکتورهای عکاسی خبری و خبرنگاری در دنیاست. تازگی یعنی هرچه کوتاه بودن زمان وقوع رویداد تا زمان انتشار آن؛ که هرچه این زمان کوتاهتر باشد، عکاس و خبرنگاربرندهتر خواهند بود و بهعبارت بهتر، خبرشان و یا عکسشان برای مخاطبان تازه تر خواهد بود.
بحث فراوانی تعداد و مقدار هم یک ارزش خبری دیگر است که می توانید آنرا همان دربرگیری یا فراگیری قلمداد کنید و به عبارت بهتر، هرچه عدد و رقم در هر رویدادی بالاتر باشد، به جمع بیشتری از مخاطبان مربوط می شود؛ مثلا یک مسابقه ورزشی با صد هزار بیننده طرف توجه بیشتری قرار می گیرد نسبت به یک مسابقه با هزار بیننده.
فتوژورنالیستها باید این ارزشهای خبری را کاملا بشناسند و کتابهای منتشرشده در حوزه خبر را بخوانند. عکاس خبری اگر کار خودش را بلد باشد، همیشه به دنبال این هفت ارزش خبری است؛ ولی اگر کاملا حرفهیی باشد، هیچ وقت به این ارزشهای خبری به صورت منفرد و جداگانه نگاه نمیکند. ارزشهای خبری کلیتی است که قابل جدا شدن نیست و در هر رویدادی می تواند ترکیبی از این ارزشها با شدت و ضعف وجود داشته باشد. مثلا عکس برنده طاهرکناره در ورلدپرسفتو از زلزلهی بم که پدری دو فرزندش را در آغوش دارد، شهرت ندارد، اما کشمکش دارد، استثناء دارد.
به نظر من یکی از پایههای اصلی عکاسی و عکاسی خبری این است که اگر فتوگرافر و فتوژورنالیست ادبیات رشته خودشان را نشناسند، ارتباط گران موفقی نخواهند شد و ادبیات این رشته، تاحدود زیادی همان ادبیات روزنامهنگاری است؛ البته بحثهای نشانه شناسی و ارتباطات را هم نمیتوان نادیده گرفت. به گمان من حتما باید جنبههایی ازعناصر خبری و ارزشهای خبری باید در عکس های خبری باشند تا به عکس ها اهمیت و ارزش بدهند
عناصر خبری:
عناصر خبری اسکلت یک رویداد را می سازند، ولی ارزش های خبری به رویداد قدر و قیمت می دهند. در مورد عناصر خبری باید بگویم که یعنی اینکه چه چیزی رخ داده (What) و ماجرا چیست؟ کجا (Where) این رویداد رخ داده است؟ چه وقت و کی (When) این اتفاق افتاده است؟ و یا چه کسی یا کسانی و یا چه نهادهایی (Who) مسبب آن بوده اند؟ چرا (Why) یک رویداد رخ داده - که دارای اهمیت تحلیلی است - و چطور(How) رخ داده است که دارای اهمیت تصویری است.
اینها عناصری هستند که در خبر لازم است وجود داشته باشند؛ اما در عکس خبری چطور؟ آیا میتوان به این عناصر در عکس پاسخ داد؟
در عکسهای خبری معروفی که از رویدادهای سومالی گرفته شده بود و در آن کشاندن جنازهی خلبان آمریکایی در خیابانها توسط مردم گرفته شده بود به همهاین عناصر پرداخته شده بود. اسم عکاس را در ذهن ندارم، ولی معروف شده بود به مرد نامرئی.
در اینجا لازم است دوباره یادآور شوم که ارزشهای خبری مربوط به انتخابسوژه است، ولی عناصر خبری برای ارایه سوژه هستند. و باز یادآوری کنم در هیچ جای دنیا تامل تعمدی عکاس روی سوژه پذیرفتنی نیست، هرچند در ایران به شدت رایج است.
مرامنامههای عکاسی خبری:
تاکید میکنم طبق مرامنامههای معتبر بینالمللی وظیفه عکاس روایت است نه گزارشگری القایی. من درسال 74 کتاب "خبر" را نوشتم با پیوستی که آنرا دوست دارم. آن پیوست اصول بینالمللی اخلاقحرفهای در روزنامهنگاری است. متاسفانه هنوز در ایران مرامنامههای اخلاقی نداریم. نه دیدهایم و نه بلدیم. بعضی موارد وجود دارد که از نظر خبری در دنیا ممنوع است؛ ولی در ایران کاملا رایج است.
علاوه بر این، به غیر از مرامنامههای جهانی اکثر روزنامههای مطرح دنیا هم مرامنامهها و اصول اخلاقی مخصوص خودشان را دارند که درواقع حکم رمزهای رفتاری و راهبردی را برای آنها دارد. در این مقررات خیلی چیزها یادآوری میشود؛ مثلا در مرامنامه شیکاگو تریبیون حتی ذکر شده است که یک روزنامهنگار نمیتواند برای یک روزنامهی دیگر شرح عکس بنویسد.
در این موارد اخلاقی عکس گرفتن از حریم شخصی افراد ممنوع است و نمیتوان مثلا از مادری که در سوگ از دست دادن عزیزش نشسته یا میگرید، عکاسی کرد؛ مگر اینکه خواستهای عمومی باشد؛ اما در ایران این کار انجام می شود. یا مثلا شما به خوبی می دانید که وقتی یک فریم عکس را از پایین از یک سوژه بگیرید، او را با اقتدار به نمایش در میآورید، ولی وقتی این فریم را از روبهرو و در ارتفاع برابر با سوژه بگیرید، سوژه مورد نظر شما مثل دیگران به نظر میرسد، اما اگر از یکجای بلند عکس را بگیرید، سوژه کوچک به نظر میرسد.
مرامنامه میگوید که سعی کن در عکاسی، مضمون و عنوان، مقدم برعکس و عکاسی باشد و در واقع فتوژورنالیست باید با عکسش کمک کند به بینندگان و مخاطبان تا داستان را خودشان کشف کنند و خودشان قاضیان صحنه شوند.
بقیه ماجرا هم به اخلاقیاتی برمیگردد که مربوط به انجمن معروف NPPA انجمن عکاسان سراسری است.
برخی توصیه های NPPA از این قرار است:
1 - دقیق و جامع باش؛ در بازنمود سوژهها، دخل و تصرف نکن و براساس میل خودت نساز.
2 - اجازه نده فرصتهای عکاسی، در کار شما دخل و تصرف کنند؛ یعنی کسی نباید به شما بگوید من فلان کار را انجام میدهم و تو عکس بگیر.
3 - مهمترین اصل این است که رویداد را کامل ارایه کنید و فرامتن، یا بافت حاکم بر فضای عکاسی را در منتقل کنید. از کلیشهها پرهیز کند؛ مثل یک سری کلیشههای عکاسی، مثل غلبهی ترس، غلبهی خشونت، اینها درست نیست به خصوص اصرار عجیب بر غیرعادی عکاسی کردن نوعی دخل و تصرف است. چه کسی گفته است که انتخاب غیرعادیترین زاویه ها بهترین نوع عکاسی است؟
حتی اگر این قاعده عجیب را پذیرفته اید، لااقل استریوتایپ های دیگران را نکنید و از کلیشهها پرهیز کنید. کلیشهسازی نکتهی مهمی است و تنها زاویهی دید نیست. آیا حق داریم در صحرای غربی عکاسی کنیم و فقط با چریکهای پولسیاریو عکاسی کنیم، این حق را نداریم. آیا اگر به جبههی جنگ رفتیم، فقط طرف قربانی را باید عکاسی کنیم، یا طرف دیگر را هم باید عکاسی کرد؟ اخلاق حرفهیی میگوید از اینکه فقط با افراد و گروههای خاص در عکاسی سروکار داشته باشید، شدیدا بپرهیزید. درواقع خودتان را اسیر نگاه گروه یا شخص نکند تا او به شما بگوید که از کجا عکاسی کنید. کاری که بسیاری از شما انجام می دهیم.
4 – اخلاق حرفهیی میگوید خودت را به رسمیت بشناس و از جانبداری و تعصبات شخصی در عکاسی بپرهیز. اگر شما از یک سوژه خوشتان نمیآید این را به مخاطبان القاء نکنید. سخت است؛ ولی باید بپرهیزید.
5 - با همه سوژهها با احترام و شان انسانی رفتار کنید. ملاحظهی ویژهای نسبت به سوژههای آسیبپذیر به خرج دهید. منظور از آسیبپذیری تنها جنبه فیزیکی آن نیست. شاید کسی جهالت خود را در جلوی دوربینتان به نمایش درآورد؛ اصرار نداشته باشید تا آن را طعمه قلمداد کنید. پس نسبت به سوژهها ملاحظهی ویژهای به خرج دهید و نسبت به قربانیان جرائم و یا تراژدیها مهربان باشید. یعنی رحمِ خودتان را نسبت به قربانیان تراژدی فراموش نکنید و از همه مهم تر، تنها زمانی حریم شخصی را افشا کنید که عموم مردم نیاز به این کار دارند و ضرورت دیدن این صحنه قابل دفاع باشد.
6 - وقتی از سوژهای عکاسی میکنید، عمدا به سوژه کمک نکنید و عمدا تغییراتی را به صحنه اتفاق اعمال نکنید. به دیگر زبان، هیچ نوع از نفوذتان را بر روی رویداد اعمال نکنید. و این یعنی عدم مداخله عکاس در واقعیت.
7 - نکته مهم بعدی ادیت عکس است. در ادیت، باید تمامیت عکس حفظ شود؛ یعنی شاید در یک جایی لازم باشد کراپ کنید، اما باید توجه کنید که کراپ کردن، بر تمامیت عکس اثر میگذارد یا نه؟
ادیت عکس باید طوری صورت گیرد که به تمامیت عکسها آسیبی نزند و به محتوا و فضای حاکم بر عکس را هم آسیبی وارد نکند. به هیچ وجه در عکس دست کاری نکنید. چیزی را به عکس اضافه نکنید و سندیت آن را تغییر ندهید و به عبارت بهتر، آنرا مخدوش نکنید؛ چون بینندگان را گمراه میکند و سوژه را خدشهدار.
8 - به هیچ منبعی پول نپردازید؛ چه به منبع و چه به سوژه. یا به صورت مادی پاسخ لطفشان را ندهید. حتی در ازای اطلاعاتی که به شما میدهند و یا مشارکتی که برای رسیدن به سوژه انجام میدهند.
9 - کادویی را نپذیرید، لطفی را نپذیرید. غرامت را هم نپذیرید. از کسانی که ممکن است در پوشش خبری و عکاسی ما اثر بگذارند، هیچ چیزی نپذیرید.
10 - هیچ وقت عمدا در مسیر روزنامهنگار دیگری سابوتاژ و خرابکاری نکنید. رقابت باید منصفانه باشد و ایدهآل این است که فتوژورنالیست تلاش کند برای دفاع از حق دسترسی برای همه همکارانش.
نکات مهم :
نکته اول: یکی از نکات مبتلابه عکاسی خبری تحولات تکنولوژیک در ابزارهای عکاسی است. موبایلهایی که با دقت 5 مگاپیکسل عکاسی میکنند یا دوربینهای فول اتوماتی که امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر عکاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عکاسان آماتور و حرفهیی میگذارند؟
امسال یکی از بیرونقترین دورههای عکاسیهای در مسابقات المپیک زمستانی ایتالیا بود، چرا؟ چون موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور کلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنکه عکاسان حرفهیی بخواهند از پیستها و کوهها پایین بیایند، عکسها را برده و لود هم کرده بودند آماتورها امسال حتی به آژانسها هم ضربه زدند. پس به عنوان فتوژورنالیست باید تحولات تکنولوژیک در ابزارهای عکاسی را و تاثیرات آنها را بر کارتان تعقیب کنید.
نکته دوم: نکته مهم دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم بحثی است که به عکس و تکنولوژی کاری ندارد و آن فرامتن عکاسی است. در عکاسی خبری باید به فرامتن عکس جداگانه نگاه کنیم. الزاما بهترین عکاس آن نیست که به یک آژانس خارجی بپیوندند؛ هرچند در تفکر ایرانی این است که اگر کسی عضو فلان آژانس شده پس عکاس خوبی است. پرسش من این است که آیا اگر کسی جزو یک آژانس بین المللی عکاسی شده است، الزاما عکاسیاش هم ارزشمند شده است؟ خیلی از عکاسانی که به آژانس ها می پیوندد به تدریج و گاه ناخواسته به کادربندیهایی کشیده می شوند که آژانس آنها را می خواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عکس یعنی اینکه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانس ها نفروشیم. مگر میشود برای مثلا یک آژانس آمریکایی عکس کارکرد و برایش عکس های نظامیان آمریکایی کشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ شما همگی عکاس هستید، آیا حتی یک فریم عکس از یک نظامی آمریکایی کشته شده در سالهای جنگ عراق را دیده اید، یا در جریان اشغال کویت را، مگر از کشتههای آمریکایی عکسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمی شود
نکته سوم: فعال باشید مثل یک دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر می شود کسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی کتاب روانشناسی و جامعه شناسی نخواند.
باورش سخت است که بدون مطالعه در این حوزهها، از عکس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم که اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعداز ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یک دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات کسب کنید. روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یکی از جنبههای عمومیدر عکاسی خبری است و یکی از جنبههای پرکشمکش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یک گفتوگو انجام می شود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینکه من دوربین در دست گرفتم، عکاس نمیشوم. ولی در یک لحظه میتوانم عکاس را جابگذارم؛ اگر این جنبههایی که گفتم را در زندگی حرفه یی رعایت کنید. پس تا میتوانید تلاش کنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است که همه متوجه میشوند که چه کسی عکس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
نکته چهارم: سعی کنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب کنید. حتی رسانههای بصری همزمان را. پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.
نکته پنجم: عکاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز کند. چرا؟ برای اینکه نباید در واقع اسیر قالب های فکری و یا استریوتایپ های گروه ها یا افراد شود؛ یا اینکه به اشتغالی تن ندهید که منجر به سازش شما در رفتارهای حرفه ای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
نکته ششم: تکرار یک بحث جدی است؛ و آن این که تمام تلاشتان را به کار ببرید که غیرمهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی کسی را به هوای عکاسی حرفه ای بر باد ندهید.
نکته هفتم: سعی کنید که احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عکاسی (عدم مداخله درصحنه) و احترام بگذارید به یکپارچگی لحظهی عکاسان دیگر.
نکته هشتم: تلاش کنید تا با ارائهی نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یک عکاس با اخلاق و یک فتوژورنالیست را حفظ کنید. سعی کنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید که در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با کسانی مشورت کنید که در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشته اند؛ یعنی کسانی که قدیمیتر و کارکشته تر از خودتان باشند، می خواهم بگویم که وقتی فرضا 20 فریم گرفتید فکر نکنید میتوانیید جایگاه عکاسی را که قدیمتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است که شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را که راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه کنند.
در پایان این کارگاه عکاسی، نوبت به پرسش و پاسخ رسید که بین دکتر یونس شکرخواه و عکاسان حاضر در کارگاه رد وبدل شد
برچسب : نویسنده : داودی jornal33 بازدید : 26